آموزشگاه باغچه بان یک ایلام

اینجا مهربانی و فداکاری موج می زند.

آموزشگاه باغچه بان یک ایلام

اینجا مهربانی و فداکاری موج می زند.

نویسندگان
  • ۰
  • ۰

داستان

دبیری شاگردان خود را به باغ ملی شهر به گردش برده بود . در ضمن گردش به درخت پر شاخ و برگی رسیدند و آقای دبیر به خیالش رسید که از موقع استفاده کرده چیزی بر معلومات شاگردان بیفزاید .

پس گفت : این درخت کهنی که می بینید نارون است . سپس شرحی در خصوصیات آن گفته آظهار نمود که سالها از عمر این نارون می گذرد .

نسل ها از سایۀ آن استفاده کرده اند ، و اگر این درخت زبان داشت چه حکایت های شیرین می توانست برای شما نقل کند !

از بدبختی آقای دبیر ، در همان حال پیر مردی از آنجا می گذشت و همین عبارات اخیر را شنید ، رو به شاگردان کرده گفت :

بلی ، اگر این درخت کهنسال زبان داشت به شما می گفت که : « آقایان ، بنده نارون نیستم ، اجازه بدهید که خود را بلوط معرفی کنم ! »


  • ۹۳/۱۰/۱۷
  • مدیر مدرسه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی